تابستان ۱۹۸۳، پسری ۱۲ ساله در اتاق خوابش در پرتوریا آفریقای جنوبی نشسته بود. در حالی که همسالانش بیرون مشغول بازی بودند، او غرق در صفحات یک مجله کامپیوتری بود. پس از ساعتها مطالعه، یک تصمیم گرفت که مسیر زندگیاش را برای همیشه تغییر داد. با پسانداز اندکش یک کامپیوتر کمودور VIC-20 خرید و شروع به یادگیری برنامهنویسی کرد. تنها سه روز طول کشید تا کتابچه راهنمای ۳۰۰ صفحهای را از بر کند و اولین بازی خود را بنویسد – یک بازی فضایی ساده به نام «بلاستار» که بعدها توانست آن را به مبلغ ۵۰۰ دلار به یک مجله بفروشد.
این داستان ایلان ماسک است؛ پسری که در دنیای کتابها و کامپیوترها پناه میگرفت تا از قلدریهای مدرسه فرار کند و به مردی تبدیل شد که میخواهد انسان را به مریخ ببرد. داستان رویاپردازی بیباک که از هیچ چالشی نمیترسد، مسیرهای غیرممکن را انتخاب میکند و پس از هر شکست، قویتر از قبل برمیخیزد.
فصل اول:
مهاجری جوان با رویاهای بزرگ (۱۹۷۱-۱۹۹۵)
ایلان ریو ماسک در ۲۸ ژوئن ۱۹۷۱ در پرتوریا آفریقای جنوبی به دنیا آمد. مادرش می، مدلی کانادایی و پدرش ارول، مهندسی آفریقای جنوبی بود. جدایی والدینش در ۹ سالگی، اولین چالش بزرگ زندگیاش بود. او تصمیم گرفت با پدرش زندگی کند، انتخابی که بعدها آن را “اشتباهی بزرگ” توصیف کرد.
دوران مدرسه برای ایلان آسان نبود. قدرت ذهنی فوقالعادهاش او را از همسالانش متمایز میکرد، اما همین تفاوت باعث میشد هدف قلدری قرار بگیرد. یکبار گروهی از پسرها او را از پلهها پایین انداختند و آنقدر کتکش زدند که بیهوش شد و به بیمارستان منتقل شد. اما این سختیها او را مصممتر کرد.
💡 نقل قول از ایلان ماسک: «من در دنیای کتابها زندگی میکردم. اصلاً عجیب نبود که روزی ۱۰ ساعت کتاب بخوانم. هر چیزی که جلوی دستم بود را میخواندم، از دایرةالمعارف بریتانیکا گرفته تا علمی-تخیلی.»
کتابهای علمی-تخیلی نقش مهمی در شکلگیری نگرش ایلان داشتند. او با خواندن مجموعه “بنیاد” آیزاک آسیموف یاد گرفت که چگونه در مقیاس کهکشانی فکر کند. “راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها (The Hitchhiker’s Guide to the Galaxy) ” داگلاس آدامز به او آموخت که به مسائل جدی با طنز نگاه کند. اما شاید تأثیرگذارترین کتاب، “قهرمان هزار چهره” جوزف کمپبل بود که سفر قهرمانانهای را توصیف میکرد که بعدها خود ایلان در زندگی واقعی دنبال کرد.
مهاجرت به کانادا
در ۱۷ سالگی، ایلان با ۲,۰۰۰ دلار در جیب به کانادا مهاجرت کرد. او میدانست که آمریکا سرزمین فرصتهاست، اما ورود به آنجا آسان نبود. با گذرنامه کانادایی مادرش، ابتدا به کانادا رفت و برای گذران زندگی هر کاری انجام داد: تمیز کردن دیگهای بخار در یک کارخانه چوببری، برداشت سبزیجات، و حتی کار در یک مزرعه.
نقل قول از کیمبال ماسک (برادر ایلان): “ما در یک آپارتمان کوچک زندگی میکردیم و از همه چیز صرفهجویی میکردیم. ایلان میتوانست با ۱ دلار در روز غذا بخورد: صبحها هاتداگ، و شبها پاستا با سس کچاپ.”
دانشگاه و فارغالتحصیلی
ایلان در دانشگاه کویینز کانادا ثبتنام کرد، اما دو سال بعد با بورسیه کامل به دانشگاه پنسیلوانیا منتقل شد. او همزمان در دو رشته فیزیک و اقتصاد تحصیل میکرد – ترکیبی که نشاندهنده عشق او به علم و درک واقعگرایانهاش از اهمیت پول بود. در دوران دانشجویی، با دوستش آدئو بوسی یک کلاب شبانه غیررسمی در خوابگاه راهاندازی کردند تا هزینههای تحصیل را تامین کنند.
پس از فارغالتحصیلی، ایلان برای دکترا در رشته فیزیک انرژی در استنفورد پذیرفته شد، اما هرگز تحصیل در این دوره را شروع نکرد. او در آستانه انقلاب اینترنت قرار داشت و میخواست بخشی از آن باشد.
🎯 روایتهای کمتر شنیده شده در این دوران
- در نوجوانی، ایلان قصد داشت یک نیروگاه خورشیدی بسازد، اما شهرداری مجوز نداد.
- او به خاطر علاقه شدیدش به خواندن، بارها در مغازهها جا میماند چون آنقدر غرق در کتابها میشد که متوجه بسته شدن مغازه نمیشد.
- در دوران دانشگاه، ایلان و برادرش کیمبال در مورد راهاندازی یک بانک آنلاین صحبت میکردند، ایدهای که یک دهه جلوتر از زمان خود بود.
- او برای آزمون دانشکده اقتصاد مطالعه نکرد و نمره B+ گرفت، در حالی که استاد گفته بود این بالاترین نمرهای است که کسی بدون مطالعه میتواند بگیرد.
فصل دوم:
انقلاب اینترنتی؛ تولد یک کارآفرین (۱۹۹۵-۲۰۰۲)
تابستان ۱۹۹۵، دو برادر در آپارتمان کوچکی در پالو آلتو کالیفرنیا، روی کدهای کامپیوتری کار میکردند. ایلان و کیمبال ماسک با سرمایه ۲۸,۰۰۰ دلاری پدرشان، شرکت Zip2 را تاسیس کردند. ایدهشان ساده بود: ایجاد راهنمای آنلاین شهری با نقشههای تعاملی. امروز این ایده بدیهی به نظر میرسد، اما در زمانی که اکثر روزنامهها حتی وبسایت نداشتند، انقلابی بود.
کار کردن در Zip2 سختترین دوره زندگی ایلان بود. برادرها برای صرفهجویی در هزینهها، در همان دفتر کوچک میخوابیدند. روزها کد مینوشتند و شبها روی مبلهای ارزان میخوابیدند. ایلان تنها یک کامپیوتر داشت، بنابراین شبها که وبسایت کمتر بازدیدکننده داشت، کد مینوشت و صبحها سایت را بهروزرسانی میکرد.
💡 نقل قول از ایلان ماسک: «وقتی استارتاپ دارید، فقط دو حالت وجود دارد: شکست یا موفقیت. هیچ راه میانهای نیست. من ترجیح میدادم شکست بخورم تا اینکه هرگز تلاش نکنم.»
شکست بهترین معلم ایلان ماسک
پروژه Zip2 کمکم رشد کرد و آنها توانستند سرمایهگذاران را متقاعد کنند و قراردادهایی با روزنامههای بزرگ مثل نیویورک تایمز ببندند. اما با ورود سرمایهگذاران، ایلان کنترل شرکت را از دست داد. هیئت مدیره ریچ سوریانو را به عنوان مدیرعامل منصوب کرد و ایلان به نقش CTO تنزل یافت.
این تجربه، درس مهمی به ایلان آموخت: کنترل شرکتت را حفظ کن. اما اتفاق دیگری هم افتاد. در سال ۱۹۹۹، کمپانی Compaq، Zip2 را به مبلغ ۳۰۷ میلیون دلار خرید. سهم ایلان از این معامله ۲۲ میلیون دلار بود. او ۲۸ ساله و میلیونر شده بود.
اما ایلان به جای خرید عمارت یا قایق تفریحی، تصمیم گرفت همهچیز را روی ایده بعدیاش سرمایهگذاری کند: یک سیستم پرداخت آنلاین به نام X.com. در آن زمان، اکثر مردم به امنیت پرداخت آنلاین اعتماد نداشتند، اما ایلان میدانست که آینده تجارت دیجیتال است.
چند ماه بعد، X.com با شرکت Confinity ادغام شد که سرویس پرداختی به نام PayPal داشت. درگیریها بر سر مدیریت شرکت بالا گرفت و در نهایت، ایلان از مدیرعاملی کنار گذاشته شد. اما او همچنان بزرگترین سهامدار شرکت باقی ماند.
💡 نقل قول از پیتر تیل (همکار ایلان در پیپال): «ایلان تنها کسی در سیلیکونولی بود که به اندازه من بلندپرواز و دیوانه بود.»
در سال ۲۰۰۲، eBay شرکت PayPal را به مبلغ ۱.۵ میلیارد دلار خرید. سهم ایلان از این معامله ۱۸۰ میلیون دلار بود. حالا او ثروتی داشت که میتوانست تا آخر عمر راحت زندگی کند. اما ایلان ماسک سودای بزرگتری در سر داشت.
🎯 روایتهای کمتر شنیده شده در این دوران
- ایلان برای قانع کردن روزنامهها برای همکاری با Zip2، خودش را به عنوان منشی شرکت معرفی میکرد تا بتواند با مدیران صحبت کند.
- او آنقدر اهل صرفهجویی بود که حتی پس از میلیونر شدن، یک هوندا سیویک دست دوم میراند.
- در X.com، ایلان بر خلاف نظر متخصصان امنیت، اصرار داشت که سیستم روی ویندوز اجرا شود، نه یونیکس. این تصمیم بعدها به نفع شرکت تمام شد.
- او در جلسات طوفان فکری PayPal، پیشنهاد داد که سیستم فضایی آنلاین راهاندازی کنند که مشتریان بتوانند کالاهای فیزیکی را در آن ذخیره کنند – ایدهای که ۲۰ سال بعد توسط شرکتهای دیگر اجرا شد.
فصل سوم:
رویاهای بلندپروازانه؛ از زمین تا مریخ (۲۰۰۲-۲۰۰۸)
در پاییز ۲۰۰۱، در حالی که هنوز مدیرعامل PayPal بود، ایلان ماسک به روسیه سفر کرد. هدف از این سفر عجیب، خرید موشک بود! ایلان با مهندسان موشک روسی ملاقات کرد، اما وقتی آنها برای هر موشک ۸ میلیون دلار قیمت دادند، شوکه شد. در پرواز بازگشت، او محاسباتی روی یک دستمال کاغذی انجام داد و به این نتیجه رسید که میتواند موشکها را با هزینه بسیار کمتری بسازد.
💡نقل قول از ایلان ماسک: “وقتی محاسبات را انجام دادم، متوجه شدم که مواد اولیه یک موشک فقط ۲ درصد قیمت فروش آن است. بقیهاش فقط سود و بوروکراسی است.”
تاسیس شرکت SpaceX
در مارس ۲۰۰۲، تنها چند هفته پس از فروش PayPal، ایلان شرکت Space Exploration Technologies (SpaceX) را تاسیس کرد. هدف او تحول در صنعت فضایی و در نهایت، انتقال انسان به مریخ بود. برای صنعتی که انحصار دولتها و شرکتهای غولپیکر بود، این هدف دیوانگی محض به نظر میرسید.
ایلان تیمی از مهندسان نخبه را جمع کرد و در یک کارخانه قدیمی در هاثورن کالیفرنیا، شروع به ساخت اولین موشک SpaceX به نام فالکون ۱ کردند. او شخصاً درگیر جزئیات طراحی میشد و گاهی تا ۱۰۰ ساعت در هفته کار میکرد.
💡نقل قول از تام مولر (مهندس ارشد موتور SpaceX): “ایلان توانایی عجیبی در یادگیری سریع دارد. او در جلساتی که با مهندسان ارشد ناسا داشتیم، سوالاتی میپرسید که همه را شگفتزده میکرد.”
سرمایه گذاری در شرکت تسلا
اما رویاهای ایلان محدود به فضا نبود. او در سال ۲۰۰۴، سرمایهگذاری در یک استارتاپ خودروسازی الکتریکی به نام Tesla Motors را آغاز کرد. بنیانگذاران اصلی Tesla، مارتین ابرهارد و مارک تارپنینگ، به دنبال انقلاب در صنعت خودرو بودند. ایلان با سرمایهگذاری ۶.۵ میلیون دلاری، بزرگترین سهامدار و رئیس هیئت مدیره Tesla شد. همزمان، او شرکت SolarCity را نیز با کمک پسرعموهایش پیتر و لیندون ریو راهاندازی کرد. هدف، گسترش انرژی خورشیدی برای مقابله با تغییرات اقلیمی بود.
سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸، سختترین دوران زندگی کاری ایلان بود. اولین پرتاب موشک فالکون ۱ در مارس ۲۰۰۶ با شکست مواجه شد. موشک ۳۳ ثانیه پس از پرتاب منفجر شد. دومین پرتاب در مارس ۲۰۰۷ نیز شکست خورد. همزمان، Tesla با مشکلات تولید روبرو بود و تحویل اولین خودروی خود، Roadster، را مدام به تعویق میانداخت.
سال صفر امپراتوری ماسک؛ وقتی همه چیز در آستانه فروپاشی بود
در سال ۲۰۰۸، سومین پرتاب SpaceX نیز شکست خورد. شرکت پول کافی برای تنها یک پرتاب دیگر داشت. Tesla نیز در آستانه ورشکستگی بود. بحران مالی جهانی ۲۰۰۸ همه چیز را بدتر کرد. ایلان مجبور شد آخرین دلارهای خود را به شرکتهایش تزریق کند.
💡نقل قول از ایلان ماسک: “در سال ۲۰۰۸، همزمان با طلاق بسیار سختم، SpaceX و Tesla در آستانه ورشکستگی بودند. از همه پولهایم برای نجات شرکتها استفاده کردم و حتی مجبور بودم از دوستانم پول قرض کنم تا اجاره خانه را بدهم.”
در ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۸، چهارمین موشک فالکون ۱ با موفقیت به مدار زمین رسید. SpaceX اولین شرکت خصوصی شد که موشکی را به مدار زمین میفرستاد. چند ماه بعد، ناسا قراردادی ۱.۶ میلیارد دلاری برای ارسال محموله به ایستگاه فضایی بینالمللی با SpaceX امضا کرد.
در همان سال، Tesla توانست Roadster را با موفقیت به بازار عرضه کند. ایلان از آستانه ورشکستگی، به اوج موفقیت رسیده بود. اما این تازه آغاز راه بود.
🎯 روایتهای کمتر شنیده شده در این دوران
- ایلان در اولین دفتر SpaceX، روی یک کاناپه میخوابید و از دوش رختکن کارخانه استفاده میکرد.
- او برای استخدام مهندسان برتر، شخصاً با آنها تماس میگرفت و حتی به خانههایشان میرفت تا متقاعدشان کند.
- در زمان پرتاب اول SpaceX، ایلان به خبرنگاران گفته بود شانس موفقیت ۸۵٪ است، در حالی که مهندسان شرکت میدانستند شانس واقعی نزدیک به ۴۰٪ است.
- برای صرفهجویی در هزینهها، SpaceX قطعات راکت را با کامیون به مرکز پرتاب در جزیره کواجلین میفرستاد، مسیری که بیش از دو هفته طول میکشید.
فصل چهارم:
انقلاب در حملونقل؛ رویاهای بزرگتر (۲۰۰۸-۲۰۱۸)
در فوریه ۲۰۱۰، در حالی که تسلا و اسپیسایکس تازه از بحران خارج شده بودند، ایلان ماسک در مصاحبهای چشمانداز بلندمدت خود را بیان کرد: «هدف تسلا شتاب دادن به انتقال جهان به سمت انرژی پایدار است.» این هدف بسیار فراتر از ساختن خودروهای لوکس الکتریکی بود.
طبق استراتژی ماسک، تسلا میبایست ابتدا خودروهای اسپرت گرانقیمت بسازد، سپس با استفاده از آن سرمایه، خودروهای میانرده را توسعه دهد و در نهایت، خودروهای الکتریکی ارزانقیمت برای بازار انبوه تولید کند. این استراتژی با عرضه مدل اس در سال ۲۰۱۲ ادامه یافت، خودرویی که به تعبیر مجله «موتور ترند» خودروی سال نام گرفت و استانداردهای جدیدی در صنعت خودروهای الکتریکی ایجاد کرد.
💡 نقل قول از ایلان ماسک: «موفقیت تسلا نباید با درصد سهم بازار خودرویمان سنجیده شود، بلکه با میزان شتابی که ما به انتقال به سمت انرژی پایدار میدهیم.»
انقلاب فضایی ایلان ماسک
همزمان، اسپیسایکس به پیشرفتهای خیرهکنندهای دست یافت. در سال ۲۰۱۰، کپسول دراگون توانست با موفقیت به مدار زمین برسد و به زمین بازگردد. در سال ۲۰۱۲، دراگون به اولین فضاپیمای تجاری تبدیل شد که به ایستگاه فضایی بینالمللی (ISS) متصل میشد. اما مهمترین نوآوری، توسعه فناوری موشکهای قابل استفاده مجدد بود.
در ۲۲ دسامبر ۲۰۱۵، مرحله اول موشک فالکون ۹ پس از ارسال محموله به فضا، به زمین بازگشت و به طور عمودی فرود آمد. این لحظه تاریخی، آغاز عصر جدیدی در سفرهای فضایی بود. هزینه پرتاب به فضا به یکدهم کاهش یافت و رویای سفر به مریخ، یک قدم به واقعیت نزدیکتر شد.
💡 نقل قول از گوئن شاتول (مدیر ارشد عملیات اسپیسایکس): «ما کاری را انجام دادیم که همه میگفتند غیرممکن است. این فقط درباره فناوری نیست، بلکه درباره باور داشتن به غیرممکنهاست.»
در اکتبر ۲۰۱۵، تسلا اولین سیستم نیمهخودران خود، اتوپایلوت، را معرفی کرد. ایلان معتقد بود که رانندگی خودکار میتواند تلفات جادهای را به شدت کاهش دهد. در همین سال، او از پاورال رونمایی کرد، باتری خانگی که میتوانست انرژی خورشیدی را ذخیره کند و به خانهها امکان دهد از شبکه برق مستقل شوند.
اما ایلان همچنان رویاهای بزرگتری در سر داشت. در سال ۲۰۱۶، او از طرح جاهطلبانه اسپیسایکس برای اعزام انسان به مریخ رونمایی کرد. طبق این طرح، تا سال ۲۰۵۰، یک میلیون نفر در مریخ زندگی خواهند کرد. همچنین در همین سال، شرکت جدیدی به نام نورالینک تأسیس کرد تا فناوریهای رابط مغز-کامپیوتر را توسعه دهد و تونلبورینگ کمپانی را راهاندازی کرد تا با حفر تونلهای زیرزمینی، مشکل ترافیک شهری را حل کند.